شاعر : مرتضی محمودپور نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : چهارپاره
درمـسـیـر کـوفـه وشـام خـراب دست بـسـته بـوده با حـال خراب
پیش چـشـمـش درکـنار کـودکان هیجده رأس به خون گشته خضاب
رأس عـبـاس رشـیـد واکــبــرش رأس قاسم رأس عون وجعفرش رأس شـاه دیـن بـه روی نـیـزهها پـیـش چـشـمـان هـمـهبامـادرش
من که بـودم زیـنت عـرشبـرین دست وپایم بسته در زنجـیرکین
میزنـد از بـام بـر مـا سـنـگهـا رأس بــابـایـم شـده نـقـش زمـیـن
بـسـته بودند کودکان را در رسن کــودکـان خــسـتـۀ دورازوطـن
چون بنـفـشـه نیـلگـونپیکـرشده لالهگـون زخمیهمه گـلپیراهن